اما نداي قلب بگوشم هميشه گفت : اين حرفها براي تو مادر نميشود  

مامان سلام
راستی بعد از تو بابا هم نماند و رفت،
قربان وفای هردوتان بهم  
من در ۱۶فروردین سال ۱۳۶۵ مادرم را از دست دادم و امسال دقیقا ۲7سال می شود که از نعمت داشتن مادر و شنیدن صدا و دیدن روی مادر بی بهره هستم شعر اي واي مادرم شهريار را در ادامه مطلب بخوانید

ادامه نوشته

هزارمین پست

پست قبلی هزارمین پست وبلاگم بود فقط میخواستم  همینو بگم

اما نداي قلب بگوشم هميشه گفت : اين حرفها براي تو مادر نميشود

مامان سلام
راستی بعد از تو بابا هم نماند و رفت ،
قربان وفای هردوتان بهم
من در ۱۶  فروردین سال ۱۳۶۵ مادرم را از دست دادم و امسال دقیقا ۲۶سال می شود که از نعمت داشتن مادر و شنیدن صدا و دیدن روی مادر بی بهره هستم 
شعر اي واي مادرم استاد شهريار را در ادامه مطلب بخوانید ................ 

ادامه نوشته

ارزیابی عملکرد

متنی که در ادامه می خوانید امروز از طریق ایمیل به دستم رسید آيا ما هم ميتوانيم چنين ارزيابي از كار خود داشته باشيم؟ 
پسر كوچكي وارد مغازه اي شد، جعبه نوشابه را به سمت تلفن هل داد و بر روي جعبه رفت تا دستش به دكمه هاي تلفن برسد و شروع كرد به گرفتن شماره. مغازه دار متوجه پسر بود و به مكالماتش گوش مي داد. پسرك پرسيد: خانم، مي توانم خواهش كنم كوتاه كردن چمن هاي حياط خانه تان را به من بسپاريد ؟ زن پاسخ داد: كسي هست كه اين كار را برايم انجام مي دهد! پسرك گفت: خانم، من اين كار را با نصف قيمتي كه او انجام مي دهد انجام خواهم داد! زن در جوابش گفت كه از كار اين فرد كاملا راضي است. پسرك بيشتر اصرار كرد و پيشنهاد داد: خانم، من پياده رو و جدول جلوي خانه را هم برايتان جارو مي كنم. در اين صورت شما در يكشنبه زيباترين چمن را در كل شهر خواهيد داشت. مجددا زن پاسخش منفي بود. پسرك در حالي كه لبخندي بر لب داشت، گوشي را گذاشت. مغازه دار كه به صحبت هاي او گوش داده بود به سمتش رفت و گفت: پسر...، از رفتارت خوشم آمد؛ به خاطر اينكه روحيه خاص و خوبي داري دوست دارم كاري به تو بدهم. پسر جواب داد: نه ممنون، من خودم کار دارم و فقط داشتم عملكردم را مي سنجيدم. من همان كسي هستم كه براي اين خانم كار مي كند!

چپ دست‌ها، بهتر تصميم مي‌گيرند

به ادعاي محققان، بر اساس يافته‌هاي يك تحقيق، افراد چپ دست به نسبت راست دستان از قدرت تصميم گيري بهتري برخوردار هستند.به گزارش ايسنا دکتر «رايت» و دکتر «هاردي» متخصص روانشناسي زيستي در دانشگاه «آبرتي داندي» وضعيت رفتاري افراد چپ دست و راست دست در موقعيت‌هاي استرس‌زا و اضطرابي را مورد بررسي قرار داده‌اند.تحقيقات رفتاري صورت گرفته نشان مي‌دهد، با توجه به افزايش اضطراب افراد در هنگام مواجهه با يك كار جديد، افراد چپ دست به نسبت افراد راست دست، وقت بيشتري صرف فكر كردن در مورد عواقب ناشي از كار مي‌كنند.به گفته «اسكات هاردي» باورهاي قبلي بر اين پايه استوار بود كه افراد چپ دست معمولا افراد مضطرب‌تري هستند.يكي از دلايل اين تفكر اين بود كه افراد چپ دست در زندگي روزمره براي استفاده از بسياري از اشياء مانند ميز تحرير، قيچي و حتي سازهاي موسيقي دچار مشكل مي‌شدند، چرا كه بيشتر اين وسايل براي افراد راست دست طراحي شده‌اند.افراد چپ دست براي تطبيق دادن خود با اين وضعيت، پيش از شروع هر كاري وقت بيشتري را صرف فكر كردن مي‌كنند.به گفته محققان، تمركز بر روي كاري كه در حال انجام آن هستيم، به ما اجازه مي دهد كه ارزيابي مناسبي از موقعيت فعلي و نتايج كار داشته و يك استراتژي درست در پيش بگيريم.براي بررسي عوامل تأثيرگذار بر تصميم گيري افراد بايد تحقيقات بيشتري در گروه‌هاي سني و در بين اقشار مختلف جامعه انجام شود.
پی نوشت : میگم چرا تصمیمات من مو لای درزش نمیره چون چپ دستم دیگه !!!!!!!!!!!!

امروز تولدمه

چهل سال پیش در بیمارستان مسعود گرگان متولد شدم همین

كاش ، همین

این روزها هوای حوصله ام خیلی ابریه کاش یه بهونه اي پيدا شه تا كمي افتابو ببینم  همين

بابا سلام

بعضي وقتها ايميلهاي جالبي برام مياد مثل مطلب زیر كه امروز از طریق ایمیل بدستم رسید 
بابا سلام با هم حرف بزنیم؟
4 ساله كه بودم فكر مي كردم پدرم هر كاري رو مي تونه انجام بده .
 5 ساله كه بودم فكر مي كردم پدرم خيلي چيزها رو مي دونه .
6 ساله كه بودم فكر مي كردم پدرم از همة پدرها باهوشتره.
8ساله كه شدم ، گفتم پدرم همه چيز رو هم نمي دونه.
۱۰ساله كه شدم با خودم گفتم ! اون موقع ها كه پدرم بچه بود همه چيز با حالا كاملاً فرق داشت.
12ساله كه شدم گفتم ! خب طبيعيه ، پدر هيچي در اين مورد نمي دونه .... ديگه پيرتر از اونه كه بچگي هاش يادش بياد. 
۱۴ساله كه بودم گفتم : زياد حرف هاي پدرمو تحويل نگيرم اون خيلي اُمله .
16 ساله كه شدم ديدم خيلي نصيحت مي كنه گفتم باز اون گوش مفتي گير اُورده .
18ساله كه شدم . واي خداي من باز گير داده به رفتار و گفتار و لباس پوشيدنم همين طور بيخودي به آدم گير مي ده عجب روزگاريه .
۲۱ساله كه بودم پناه بر خدا بابا به طرز مأيوس كننده اي از رده خارجه
۲۵ ساله كه شدم ديدم كه بايد ازش بپرسم ، زيرا پدر چيزهايی درباره اين موضوع مي دونه زياد با اين قضيه سروكار داشته .
30 ساله بودم به خودم گفتم بد نيست از پدر بپرسم نظرش درباره اين موضوع چيه هرچي باشه چند تا پيراهن از ما بيشتر پاره كرده و خيلي تجربه داره 
40 ساله كه شدم مونده بودم پدر چطوري از پس اين همه كار بر مياد ؟ چقدر عاقله ، چقدر تجربه داره . 45 ساله كه شدم ... حاضر بودم همه چيز رو بدم كه پدر برگرده تا من بتونم باهاش چيز حرف بزنم !
اما افسوس كه قدرشو ندونستم ...... خيلي چيزها مي شد ازش ياد گرفت !
حالا اگه اون هست و تو هم هستی یه خورده ......
هر جوری میخوای جمله رو تموم کن

خدایا چرا ؟ ................

خدایا چرا ؟ ................